کد مطلب:88573 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:981

رکوع و سجده های طولانی پرهیزگاران











(فهم حانون علی اوساطهم مفترشون لجباههم و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم).

ترجمه: متقین در پیشگاه الهی به ركوع می روند و جبین و دست و پا به هنگام سجده بر خاك می سایند.

شرح: وقتی آن گونه كه ذكر شد آیات خدا را تلاوت می كنند و می شنوند، باید این گونه نیز خضوع و خشوع كنند و به ركوع روند، و اعضا بر خاك مالند، و گویا این اعضاء را فرش زمین می كنند. اینان برای خدا این اعضاء را بر خاك می گذارند و غیر او را در این عمل شریك او نمی گردانند، زیرا كه خود فرمود: «ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا».

روایت است كه معتصم عباسی از امام جواد (ع) درباره این آیه سوال كرد و حضرت فرمود: «هی الاعضاء السبعه التی یسجد علیها»، آن (مساجد) اعضاء هفتگانه ای است كه سجده با آنها صورت می گیرد.[1].

[صفحه 12]

به مناسبت ذكر ركوع و سجود روایاتی درباره ی فضیلت آنها ذكر می كنیم:

امام صادق (ع) فرمود: «علیكم بطول الركوع و السجود فان احدكم اذا اطال الركوع و السجود هتف ابلیس من خلفه فقال یا ویله اطاع و عصیت و سجد و ابیت، بر شما باد به طولانی كردن ركوع و سجود، زیرا وقتی یكی از شما ركوع و سجده ی خود را طولانی كند، ابلیس ندا دهد از پشت سر او، وای بر من، اطاعت كرد و عصیان كردم، سجده كرد و اباء نمودم.[2]. »

امام باقر (ع) نیز فرمود: «من اتم ركوعه لم یدخله وحشه القبر، كسی كه ركوع خود را تماما به جای آورده و حق آن را ادا كند، وحشت قبر به او راه پیدا نكند.[3]. »

بیش از همه شیطان به مسئله سجده حساس است زیرا او به وسیله همین سجده رانده شد، و در روایتی از مولی علی (ع) آمده كه سجده را طولانی كنید كه عملی سنگین تر بر ابلیس نیست كه ببیند انسانی در سجده است، زیرا او امر به سجده شد و عصیان كرد.[4].

چنانكه در روایات آمده طولانی كردن سجده از آئین ائمه و سنت توبه كنندگان است و سجده گناهان را می ریزد، چنانكه باد برگ درختان را سجده نهایت مرتبه ی عبادت فرزندان آدم است.[5].

در روایتی چنین آمده: «اقرب ما یكون العبد الی الله و هو ساجد»، نزدیكترین حالت بنده به خدا وقتی است كه به سجده می رود.[6].

[صفحه 13]

خاندانی كه ما را امر به طول سجده كرده اند، خود به قدری در سجده فرو می رفتند كه پیشانی و زانوهای آنها پینه می بست. امام باقر (ع) می فرماید: در مواضع سجده ی پدرم آثار سجده و برآمدگی و تورم نمایان بود و هر سال دو مرتبه آنها را قیچی می كرد، در هر مرتبه پنج ثفنات) بود و او صاحب ثفنات نامیده می شد.[7].

در جای دیگر امام باقر (ع) فرمود: «پدرم هرگاه نعمتی ذكر می شد، یا آیه ای كه در آن سجده بود قرائت می گردید، یا خداوند دفع بلا و كید از او می كرد، یا از نمازش فارغ می شد، یا اصلاح بین دو نفر می كرد، در همه ی اینها سجده می كرد و اثر سجود در تمام مواضع سجده اش نمایان بود، و از این رو او را «سجاد» می نامیدند.»[8].

امام سجاد (ع) گاهی در بیابان به سجده می رفت و هزار مرتبه می فرمود: «لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله تعبدا و رقا لا اله الله ایمانا و صدقا»[9].

اینها در مورد سجده ی جسمانی بود، البته سجده ی كامل، ضمیمه شدن سجده ی جسمانی با سجده ی نفسانی است. در روایتی از مولی علی (ع) آمده: «سجود جسمانی قرار دادن اعضاء هفتگانه با خشوع قلب و اخلاص بر زمین است ولی سجود نفسانی فراغت و دوری قلب از امور فانی و روی آوردن با آخرین همت به سوی امور باقی و كندن لباس كبر و خود پسندی و قطع علائق دنیوی و مزین شدن به اخلاق نبوی است.»[10].

پس ای عزیز! سعی كن لااقل از سجده ی جسمانی به معنی واقعی كه مولی فرمود محروم نشویم كه آن آب كننده ی وزر و وبال و گناهانی است كه بر پشت ما سنگینی می كند. رسول گرامی در خطبه ای كه به مناسبت ماه رمضان ایراد فرمودند،

[صفحه 14]

چنین گویند: «ظهوركم ثقیله من اوزاركم فخففوا عنها بطول سجودكم»،[11] پشتهای شما از گناهان و اعمالی كه وزر و وبال است، سنگین شده، پس با طول سجده هایتان از آنها بكاهید.

از این روایات استفاده می شود كه در نماز و عبادت خلوص و توجه لازم است، اصل عبادت حضور قلب است، نمازی كه با گفتن تكبیره الاحرام، طوفان افكار و تند باد اندیشه ها ذهن را مشوش كند، میوه ای است كه به جز پوسته، بهره ای ندارد. این چه نماز و حضور قلبی است كه در آن گمشده ها و فراموش شده ها را پیدا كرده و به ذهن می آوریم! این نماز گرچه اداء وظیفه و تكلیف است ولی در مقبول بودنش جای حرف است. اداء وظیفه تا نماز مقبول بسیار فاصله دارد. چه بسیار نمازهای ما كه صحیح است ولی مقبول نیست! ظاهرا با تمام اركان و اجزاء و شرایط است ولی پوسته ای زیباست كه مغزی در درون ندارد. نماز می خوانیم و می گوئیم چرا در خود تغییری نمی بینیم، در حالی كه نمی دانیم نماز موثر و نمازی كه ما را از فحشاء و منكر دور می كند و به خدا نزدیك می كند، نماز بالب و مغز است! «الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر».[12].

آیا نمازی كه آلوده به ریا است، نماز است! آیا نمازی كه به دنبال آن می گوید عجب نمازی خواندم، عجب ركوعی، عجب خلوصی، نماز است! منشاء این عجبها، عجب است.

آیا نماز ما نمازی است كه در روایت فرمود همچون نهری است كه روزی پنج مرتبه خود را در آن شستشو می دهید و مسلما اگر كثافتی در بدن شما بود مرتفع می شود ( قال الصادق (ع): لو كان علی باب احدكم نهر فاغتسل منه كل یوم خمس مرات هل كان یبقی علی جسده من الدرن شی ء؟ انما مثل الصلاه مثل النهر الذی

[صفحه 15]

ینقی، كلما صلی صلاه كان كفاره لذنوبه الا ذنب اخرجه من الایمان مقیم علیه)،[13].

امام صادق فرمودند: اگر درب خانه ی یكی از شما نهری بود كه هر روزی پنج مرتبه خود را در آن می شست (یعنی پنج مرتبه از خانه خارج می شد و از درون نهر باید می گذشت) آیا چركی بر بدن او باقی می ماند! همانا مثل نماز، مثل نهری است كه پاك می كند (كثافات روحی را) هرگاه نمازگزار، نماز بخواند، آن نماز كفاره گناهان اوست مگر گناهی كه بر او بماند و او را از ایمان خارج كند (مثل این كه چیزی به بدن انسان باشد كه با درون آب رفتن زایل نمی شود و انسان را از تمیز بودن خارج كرده است). آیا نماز ما چنین است، آیا نماز ما پاك كننده ی رذائل اخلاقی ماست یا موجب سیاهتر شدن و دوری از خدا، چنانكه برای بعضی چنین است!

آیا متوجه هستیم كه اصل نماز خشوع و خضوع است، نزدیكترین حالتی كه بنده به خدایش نزدیكتر است، حالتی است كه بیشتر در خشوع است و آن سجده یعنی پائین ترین حالت در نماز است كه این پائینی خود، بزرگی است، زیرا پائین آمدن برای خدا، بزرگی در نزد اوست، آیا می دانیم علت عظمت سجده، خضوع آن است؟! آیا می دانیم چرا باید بر زمین و خاك سجده كرد، هشام بن حكم از امام صادق (ع) پرسید بر چه چیزی می شود سجده كرد، فرمود: سجده جایز نیست مگر بر زمین یا آنچه از آن می روید، الا این كه ماكول (خوردنی) و ملبوس (پوشیدنی) باشد، گفتم فدایت شوم علت چیست؟ فرمود: سجود خضوع برای خداوند عز و جل است، پس جایز نیست بر ماكول و ملبوس، زیرا فرزندان دنیا و دنیاپرستان بنده و عبید ماكول و ملبوسند (گویا بر آنها سجده كنند) و سجده كننده برای خدا، جایز نیست پیشانی خود را در سجده بر جای سجده ی دنیاپرستانی گذارد كه دنیا فریبشان داده است، و سجده بر زمین افضل است، زیرا نشان دهنده ی تواضع و

[صفحه 16]

خضوع بیشتر برای خداوند است.[14].

آیا می دانی مفهوم سجود چیست؟ سجودی كه تنها در نمازهای واجب یومیه 34 بار انجام می دهیم این سوال را از مولی علی (ع) كردند، فرمود: وقتی سر بر زمین می نهی، یعنی (منها خلقتنی) از این خاك خلقم كردی وقتی سرت را برمی داری، یعنی (منها اخرجتنی) از همین خاك بیرونم آوردی، و سجده دوم را كه می كنی یعنی (الیها تعیدنی) به سوی همین خاك مرا باز می گردانی، و وقتی از سجده دوم برمی داری، یعنی (و منها تخرجنی تاره اخری) از همین خاك یكبار دیگر مرا خارج می كنی.[15].

پس ای عزیز حال كه این معارف آشكار شد، دقت كن در عظمت خداوند و كوچكی خود و این كه نماز با خضوع و خشوع موجب استفاده ی تو است، نه افاده ی خدا، زیرا او خدائی است كه آسمانها و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و كوه ها و اشجار و تمامی جنبندگان ساجد او هستند، حتی از نظر تكوین ملائكه و جن و انس سجده كننده برای اویند.

«الم تر ان الله یسجد له من فی السموات و من فی الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و كثیر من الناس و كثیر حق علیه العذاب»[16].

سجود، تفسیر شده به غایت خضوع و ذلت و اطاعت، خواه، با اراده یا بدون اراده.

موجودات به دو دسته تقسیم می شوند: 1- موجوداتی كه دارای اراده و اختیار ناشی از تعقل، نیستند، مثل جمادات و گیاهان و حیوانات (جمادات و گیاهان اراده ندارند و حیوانات هم اراده و اختیار ناشی از تعقل، ندارند). اینها چون اراده

[صفحه 17]

ندارند كه مخالفت پروردگار كنند، همگی خاضع و مطیع او هستند.

2- موجوداتی كه دارای اراده و اختیار ناشی از تعقل، هستند مثل ملائكه و انسانها. اینها دارای دو جهت هستند:

الف- جهت غیر ارادی: مثل جریان خون در قلب و رگها یا پالایش خون در كلیه ها. قلب و كلیه و دستگاه گوارش و امثال آن، از این نظر كه موجودی تكوینی هستند، همانند جمادات و گیاهان و حیوانات، با زبان حال تسبیح و اطاعت خداوند می كنند، حتی كافر هم از این نظر مطیع فرمان الهی است.

ب- جهت ارادی: از این جهت، ملائكه، باز مطیع هستند، چون در ساختار وجودی آنها شهوت و غضب نیست، سرپیچی از فرمان الهی ندارند، ولی انسانها چون دارای شهوت و غضب هستند، دو قسم می شوند: عده ای مطیع و عده ای نافرمان. و به همین جهت در آیه ای كه ذكر شد می فرماید: بسیاری از مردم «كثیر من الناس» مطیع و خاضع هستند و بسیاری (بواسطه ی سرپیچی) مستحق عذاب می شوند «كثیر حق علیه العذاب».

در آیه 49 «سوره نحل» نسبت به ملائكه تصریح می كند كه لله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابه و الملائكه و هم لا یستكبرون. البته جن ها هم مثل انسانها هستند، زیرا اراده داشته و مكلفند و مطیع و عاصی دارند.

حال به مناسبت این كه این فراز خطبه اشاره به نماز شب پرهیزگاران و در ركوع و سجود بودن آنهاست اشاره ای هم به فضیلت نماز شب كنم، در فضیلت نماز شب همین بس كه صاحب میزان الحكمه هفت آیه از آیات قرآن را ذكر كرده كه اشاره به نماز شب و فضیلت آن دارد، در كنار این آیات، روایات معصومین مملو از فضائل این عبادت است، در وصایای پیامبر گرامی به مولانا علی بن ابیطالب آمده كه چهار مرتبه فرمود: «علیك بصلاه اللیل»، بر تو باد نماز شب و لازم كن بر خود نماز

[صفحه 18]

شب را.[17].

در جای دیگر پیامبر فرمودند: آنقدر جبرئیل مرا به نماز و عبادت شب و شب زنده داری سفارش كرد كه گمان كردم بهترین افراد امت من هرگز نمی خوابند.[18] یا در حدیث دیگر فرمود گمان كردم بهترین افراد امت من شب را نمی خوابند مگر مقدار كمی را.[19].

در روایتی امام صادق فرمودند: خداوند زینت حیات دنیوی را مال و فرزند قرار داد، و نماز شب كه هشت ركعت است و بنده ی مومن در آخر شب می خواند، زینت آخرت است.[20].

نماز شب شرف مومن و موجب مباهات و افتخار خداوند است، خداوند مباهات می كند به كسی كه نماز به تنهائی در شب می خواند،[21] و سجده می كند و چه بسا در سجده به خواب می رود، خداوند به ملائكه گوید: «انظروا الی عبدی روحه عندی و جسده ساجدلی» نگاه كنید بنده ی مرا كه روحش نزد من و بدنش سجده كننده به من است.[22].

ابن عباس گفت رسول خدا در ضمن حدیثی فرمود: هر مرد یا زنی موفق به ادای نماز شب شد برای خدا قیام كرد و وضوی شادابی گرفت، و نماز برای خدا به نیت صادق و قلب سلیم و بدن خاشع و چشم گریان خواند، خداوند پشت سر او هفت صفت از ملائكه قرار دهد كه تعداد هر صفی را غیر از خداوند احصاء نتواند كرد، یك طرف صف در شرق و طرف دیگر در مغرب است و زمانی كه از نماز فارغ

[صفحه 19]

شد، خداوند بعدد آن ملائكه درجات برای این نمازگزار نویسد.[23] در روایتی دیگر انس گوید شنیدم از رسول خدا كه می فرمود: «الركعتان فی جوف اللیل احب الی من الدنیا و ما فیها»، دو ركعت نماز در شب بهتر است، نزد من، از دنیا و هر آن چه در آن است.[24].

جابر بن عبدالله انصاری گفت شنیدم از رسول خدا كه می فرمود: «ما اتخذ الله ابراهیم خلیلا الا لاطعام الطعام و الصلاه باللیل و الناس نیام»، خداوند، ابراهیم (ع) را دوست و خلیل نگرفت مگر برای اطعام طعام و نماز شب در حالی كه مردم در خواب بودند.[25].

امام امت در كتاب چهل حدیث خود در ذیل این حدیث چنین گویند: «اگر نبود برای نماز شب جز این یك فضیلت كفایت می كرد، ولی برای اهلش و آن امثال من نیست، ماها نمی دانیم خلعت خلت چه خلعتی است، و دوست گرفتن حق تعالی بنده را چه مقامی است، تمام عقول عاجز است از تصور آن، تمام بهشت ها را اگر به خلیل دهند، به آن ها نظر نكند، تو نیز اگر محبوب عزیز یا صدیق محبوبی داشته باشی و بر تو وارد شود، از هر ناز و نعمتی غفلت كنی، و به جمال محبوب و لقاء صدیق از آنها مستغنی گردی با آن كه این مثل خیلی بی تناسب و فرق بین المشرقین است».[26].

آری بی خبران از این حالات چه ادراكی و بهره ای دارند، بی خردان قیام در شب و با معشوق حقیقی راز و نیاز كردن را بی خردی می پندارند، آنها را با این وادی چه كار، آنها در زندگی مادی دنیوی غرقند و از راز عشق و رمز محبوب و جلوه ی

[صفحه 20]

دوست چه دانند، از آنها بگذریم و به سراغ خود آئیم، آیا ما درك نماز خلیل الرحمن را می توانیم بكنیم؟ آیا نماز او مثل نماز ما بود؟ او عرض حاجت به جبرئیل امین نفرمود و ما حاجات خود را از شیطان هم بشود می طلبیم، ما وقتی با محبوب دنیوی سخن گوئیم از خود بی خود شویم، چگونه او با معشوق ازلی و ابدی از خود بی خود نشود، نماز شب به قدری نزد خدا محبوب است كه ثواب آن را خود داند و بس، امام صادق (ع) می فرماید:

«ما من عمل حسن یعمله العبد الا و له ثواب فی القرآن الا صلاه اللیل فان الله لم یبین ثوابها لعظیم خطره عنده فقال: تتجا فی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین جزاء بما كانوا یعملون».

(هیچ عمل نیكوئی نیست كه بنده آن را انجام دهد مگر این كه ثواب آن در قرآن آمده، الا نماز شب، زیرا خداوند ثواب آن را به خاطر عظمت آن در نزد خودش بیان نفرمود و (در قرآن) فرمود: دور می كنند پهلوهای خود را از خوابگاه ها (كنایه از این كه از رختخواب برمی خیزند) و با ترس و امید، پروردگار خود را می خوانند، و از آنچه روزی آنها كرده ایم انفاق می كنند، پس هیچ كس نمی داند، چه سرور و روشنی چشمی برای آنها در نظر گرفته شده است، (این) جزای عملكرد آنها (و نماز و نیایش شب) آنها است.[27].

این «قره العین» و روشنی دیده كه مایه ی سرور شب زنده دار است چیست، كه خداوند ذكر نكرده، اگر از ثوابها و باغهای بهشتی است، كه می توانست مثل جاهای دیگر و اعمال دیگر بیان كند، معلوم می شود پاداش آن از سنخ این پاداشها نیست كه گوشزد كسی توان كرد، خصوصا برای اهل دنیا، فهم ما از درك نعمتهای آنجا كوتاه است و تمام این دنیا در مقابل تارموئی از حورالعین بهشتی نیست، بلكه مقابل تاری

[صفحه 21]

از تارهای حله های بهشتی كه برای اهلش مهیا شده نیست.

امام امت در ذیل این روایت می فرماید: «ای وای به حال ما اهل غفلت كه تا آخر عمر از خواب برنمی خیزیم و در سكر (و مستی) طبیعت باقی هستیم بلكه هر روز بر مستی و غفلت ما می افزاید، جز مقام حیوانیت و ماكل و مشرب و منكح آنها چیز دیگری نمی فهمیم، و هر چه می كنیم گرچه از سنخ عبادات هم باشد باز برای اداره ی بطن و فرج می كنیم... ولی باز ناامید نباید شد، ممكن است پس از مدتی بیداری شب و انس و عادت به آن، خدای تعالی كم كم دستگیری فرماید و با یك لطف خفی، خلعت رحمت بر تو بپوشاند، ولی از سر عبادت مجملا غافل مباش و همه را به تجوید قراءات و تصحیح ظاهر فقط مپرداز، اگر نمی توانی مخلص شوی، لااقل برای آن قره العینی كه حق تعالی مخفی فرموده بكوش و یادی از فقیر عاصی حیوان سیرت كه از همه درجات به حیوانیت قناعت كرده- اگر مایل شدی- بكن، و با توجه و خلوص نیت بخوان «اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت»، خدایا دوری از دار فریب و (این دنیا) را روزی من گردان و رجوع به سوی خانه ی همیشگی و آخرت و آمادگی برای مرگ را قبل از رسیدن فوت نصیب من گردان.[28].

[صفحه 23]


صفحه 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 23.








    1. منهاج البراعه، جلد 12، صفحه 127.
    2. سفینه البحار، جلد 1، صفحه 534، ماده ی «ركع».
    3. سفینه البحار، جلد 1، صفحه 534، ماده ی «ركع».
    4. بحار، جلد 85، صفحه 161.- میزان الحكمه، جلد 4، صفحه 383.
    5. سفینه البحار، جلد 1، صفحه 598، ماده ی «سجد» اصل عبارت چنین است: «قد ورد ان طول السجود من دین الائمه (ع) و انه من سنن الاوایین و انه من اشد الاعمال علی ابلیس و یحط الذنوب كما یحط الریح ورق الشجر».
    6. سفینه البحار، جلد 1، صفحه 9- 598.
    7. بحار، جلد 46، صفحه 6- میزان الحكمه، جلد 4، صفحه 358 (ثفنات: مواضع پینه بسته در اثر سجده).
    8. بحار، جلد 46، صفحه 6- میزان الحكمه، جلد 4، صفحه 384.
    9. بحار، جلد 85، صفحه 166- میزان الحكمه، جلد 4، ماده ی «سجد».
    10. غررالحكم مولی علی (ع) و میزان الحكمه، جلد 4، ماده ی «سجد».
    11. الرسائل، جلد 4، صفحه 227.
    12. سوره ی عنكبوت، آیه ی 45.
    13. بحار، جلد 82، صفحه 236- میزان الحكمه، جلد 5، صفحه 373.
    14. بحار، جلد 85، صفحه 147- میزان الحكمه، جلد 4، صفحه 386.
    15. بحار، جلد 85، صفحه 139- میزان الحكمه، جلد 4، صفحه 382.
    16. سوره ی حج، آیه ی 18.
    17. میزان الحكمه، جلد 5، صفحه 417.
    18. بحار جلد 76، صفحه 333. میزان الحكمه، جلد 5، صفحه 417.
    19. كنزالعمال، خبر (21425)- میزان الحكمه، جلد 5، صفحه 417.
    20. بحار، جلد 83، صفحه 126.
    21. بحار، جلد 3، صفحه 488، از امام صادق (ع)- میزان الحكمه، جلد 5، صفحه 417.
    22. بحار، جلد 84، صفحه 259- میزان الحكمه جلد 5 صفحه 419، از رسول گرامی.
    23. وسائل الشیعه، جلد 5، كتاب الصلاه، حدیث (10293).
    24. وسائل جلد 5، كتاب الصلاه، حدیث 10295.
    25. وسائل، جلد 5، كتاب الصلاه، حدیث 10294.
    26. چهل حدیث، صفحه 177.
    27. وسائل، جلد 5، كتاب الصلاه، حدیث 10318.
    28. چهل حدیث (امام خمینی) صفحه 178 -179- دعای آخر كلام این عارف بزرگ ماخوذ از مفاتیح در اعمال شب 27 ماه مبارك رمضان است.